معنی لبه پایین لباس
حل جدول
تریج
پایین لباس
دامن
لبه پایین جامه
دامن
لبه پایین قبا
تریج
لبه
کناره چیزی
کنار و حاشیه، طرف تیز کارد و شمشیر
کنار، حاشیه، طرف تیز کارد و شمشیر، کناره چیزی
فارسی به عربی
حضن
لغت نامه دهخدا
لبه. [ل َ ب َ / ب ِ] (اِ) تیزنا. تیزه. دَم.حدّ. لب. دَمه. حرف. طرف برنده ٔ کارد و امثال آن.
- لبه از ظرفی یا جامه ای یا دیواری و غیره، کنار. حاشیه. طرف و جانب آن.
- لبه ٔ شمشیر، تیزنای آن.
|| آفتاب گردان (در کلاه):
دوخته بر طرف کلاهش لبه
وان لبه بر شکل مه یکشبه.
ایرج میرزا.
- لبه دادن (ظرف) و لبه ندادن آن. رجوع به لب دادن شود.
پایین
پایین. (ص نسبی، ق) رجوع به پائین و ترکیبات آن شود.
فرهنگ عمید
ویژگی جایی یا چیزی که در ارتفاع پَستتر قرار دارد: دِهِ پایین،
ویژگی جایی یا چیزی که در امتداد شمال به جنوب قرار دارد: محلهٴ پایین،
٣. آهسته: صدای پایین،
کمدامنه: بردِ پایین،
[مجاز] کم: دمای پایین، قیمت پایین،
(اسم) آن قسمت از چیزی که در زیر دیگری واقع است: پایین شلوار، پایین چاه،
٧. (اسم) جایی یا چیزی که در ارتفاع پَستتر قرار دارد: پایین شهر،
٨. (اسم) جایی یا چیزی که در امتداد شمال به جنوب قرار دارد: پایینِ خیابان،
٩. (اسم) [مجاز] قسمتی از اتاق که به در نزدیکتر است،
١٠. (قید) زیر،
پایین تنه
قسمت پایین بدن از کمر تا پا،
قسمت پایین لباس،
تعبیر خواب
لباس تمیز: احترام
خریدن لباس: خوشبختی
لباس کهنه: افتخار
لباس خواب: ازدواج ناگهانی
- لوک اویتنهاو
فرهنگ معین
کنار، حاشیه، طرف برنده کارد. [خوانش: (لَ بِ) (اِ.)]
گویش مازندرانی
ساحل
معادل ابجد
203